14 مرداد 1404
پیام اصلاح پایگاه

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • روزی روزگاری در شهری زیبا دختری زندگی می‌کرد که اسم او هانا بود و ۱۲ سال سن داشت. او علاقه زیادی به خانواده و دوستان و مدرسه‌اش داشت‌ و همچنین درس‌خوان و خوش اخلاق بود.

  • روزی روزگاری در شهری زیبا دختری به همراه پدر و مادرش در خانه‌ای کوچک زندگی می‌کردند. این دختر اُکیا نام داشت. اُکیا به خانواده‌اش مخصوصا مادرش علاقه‌ی زیادی داشت. البته اکیا برادری به نام اُمید داشت که به هم بسیار وابسته بودند.